احمدرضا احمدی؛ شاعری که از نیما و شاملو عبور کرد
تاریخ انتشار: ۲۱ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۲۰۱۱۲۴
به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، زمانی که نیما، ساحت شعر کهن را با نظمی ایدئولوگ مواجه ساخت، شاعران و متخصان فنون شعر، پی به نبوغ او بردند. نیما، طرحی در قاموس شعر درانداخت که مشخص بود دامنه تاثیرات آن، تا نسلها، تداوم خواهد یافت. به همین دلیل، عجیب نبود که پیرمرد از همان روزهای نخست، تحت شدیدترین دشنامها، اتهامات و نقدها قرار بگیرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما در این بین، دو متفکر جدی، به گونهای دیگر به ساحت نیما تاختند: احمد شاملو که در سال ۳۶، با انتشار هوای تازه، سمت و سوی اسلوب شعری نیما را به جانب دیگری برد که بعدها شعر سپید خوانده شد و احمدرضا احمدی که در سال ۴۱ با انتشار طرح، موج نو را به راه انداخت و در قامت یکی از سرسختترین منتقدان نیما قرار گرفت.
البته که احمدی هیچگاه این نام را بر روی شعر خود ننهاد و این، ابتکار اسماعیل نوریاعلا بود که این نام را بر سبک شعری احمدی نهاد. درواقع احمدی با انتشار طرح، با آنکه در شکستن قالب شعری کهن، از نیما وام گرفته بود اما به شاخصهایی در فرم و البته محتوا دست یافته بود که نه در شعر نیما دیده میشد و نه در شعر سپید شاملو.
شاملو در هوای تازه، هنوز فاصله چندان معناداری با شعر نیمایی نداشت و به همین دلیل، هواداران این شاعر، بیش از آنکه تحتتاثیر هژمونی جدید شاملو قرار بگیرند، متاثر از بلوغی بودند که در شعرهای این کتاب به چشم میخورد. ضمن آنکه در نیمه دوم دهه ۳۰، امپراطوری نیما، با قدرت بیشتری به راه خود ادامه میداد و درنتیجه فرصت دیده شدن سبک جدیدی که متاثر از شعر او باشد، وجود نداشت چرا که در همان سالها، بسیاری از شاعران جوان، شعر نو سرودن را مشق میکردند و درنتیجه تقلای شاملو، چندان که در دهههای بعدی به چشم آمد، دیده نشد.
اما احمدرضا احمدی زمانی طرح را منتشر کرد که گردوخاک نیما، تاحدودی خوابیده بود و جامعه ادبی کشور، منتظر یک تحول ادبی بود. همانگونه که بسیاری از کارشناسان، هدف از ظهور احمدی و بیژن جلالی (که هیچگاه قدر دانسته نشد) را انقلابی در شعر معاصر فارسی عنوان کردند. البته که این سخن، چندان گزاف هم نبود. شعری که احمدی در طرح ارائه داد و در طول یک دهه، در ۵ کتاب خود، مصرانه روی آن تاکید داشت، برخلاف شعر نیما و شاملو، وزن عروضی و قافیه مشخص و ملزمی نداشت. مهمتر از آن اینکه مخاطب با شعری مواجه شده بود که فاقد آهنگ، سجع و موسیقی هارمونیک بود. بیشتر به نثر میزد و این، همان خصایصی بود که احمدی در سال ۴۱ در طرح ارائه داده بود.
شعری که احمدی در طرح ارائه داد و در طول یک دهه، در ۵ کتاب خود، مصرانه روی آن تاکید داشت، برخلاف شعر نیما و شاملو، وزن عروضی و قافیه مشخص و ملزمی نداشتاحمدی اگرچه بعدها در همین قالب، حسابی و بسیار بیشتر از بیژن جلالی، معروف شد اما کمی بدشانس بود که فروغ نگاه جدید وی، تحت تاثیر امپراطوری نیما و شاملو، تا قبل از انقلاب، چندان به چشم نیامد. در سالهای پس از انقلاب، احمدی، بیشتر دیده شد و اشعار او مورد توجه قرار گرفتند و شاعران جوان بسیاری تلاش کردند تا فارغ از محذورات شعر نیما و شاملو، به سمت شعر موج نو گرایش پیدا کنند.
البته که تمام تفاوتهای شعر موج نو احمدی با آنچه که نیما و شاملو و دیگر شاعران پیشرو میسرودند، در فرم خلاصه نمیشد. نیما و تاحدودی شاملو، معتقد بودند که شعر، باید حاوی پیام باشد. آنها برای نیل به این مقصود، در بسیاری از بزنگاههای شعری، از سمبلیسم بهره گرفتند و تلاش کردند تا مضمون را به سمت سوررئالیسم سوق دهند اما آنچه در شعر احمدی متجلی شد، در هم شکستن وزن عروضی بود. ضمن آنکه احمدی، شعر را به نثر نزدیکتر کرد و با گریزی هوشمندائه از سوررئالیسم، به دامان زندگی معاصر غلتید. بنابراین آنچه در موج نو مشاهده میکنیم، گرتهبرداری از زندگیهای روزی است که بدون هیچ نماد و نشانهای، ساده سخن میگوید و در این پردازش، از هیچ وزن عروضی و محذورات ادبی بهره نمیبرد.
آنچه در شعر احمدی متجلی شد، در هم شکستن وزن عروضی بود. ضمن آنکه احمدی، شعر را به نثر نزدیکتر کرد و با گریزی هوشمندائه از سوررئالیسم، به دامان زندگی معاصر غلتیداینها، همان نشانههای دوستداشتنی برای شاعران معاصر کشورمان است تا جایی که امروزه، بسیاری از شعرها، با گذر از شعر نو نیمایی و شعر سپید شاملویی، در قالب موج نو گنجانده شده و این، همان دگردیسی معنادار و جریان اپیدمیکی است که احمدی در طول ۶ دهه بر آن ممارست به خرج داد تا توانست آن را در حضور امپراطوری نیما، به یکی از جریانهای اصلی شعر معاصر کشور تبدیل کرده و پیروان بسیاری را پیدا کند.
اگرچه نیما یک حرکت مدرنی را در ساحت شعر معاصر آغاز کرد و شاملو، متجددانه، تاحدودی، این حرکت را به نفع خود مصادره نمود، اما در نهایت، این حرکت مدرنیستی در ادبیات معاصر کشور، به نام سبکی زده شد که احمدی، مبدع آن بود و تجلی آن، بیش از آنکه در شعر غلیان پیدا کند، به سینما، تئاتر و حتی نقاشی نیز کشیده شد.
یادگار و میراثی که احمدی، امروز از خود به جای گذاشته، تا سالیان دراز، دستاویز شاعران جوانی خواهد بود که روزمرگیهای خود را مشق میکنند و این اسلوب، تا زمانی که یک نابغهای چون نیما، شاملو و احمدی ظهور نکند، جریان و قالب اصلی شعر معاصر کشور باقی خواهد ماند.
فرهنگ کتاب و ادبیات ۰ نفر مجتبی اردشیری برچسبها احمد شاملو شعر نو نیما یوشیج احمدرضا احمدیمنبع: ایرنا
کلیدواژه: احمد شاملو شعر نو نیما یوشیج احمدرضا احمدی احمد شاملو شعر نو نیما یوشیج احمدرضا احمدی احمدرضا احمدی نیما و شاملو معاصر کشور شعر معاصر شعر نیما موج نو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۲۰۱۱۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زیباترین شعرها از شاعران بزرگ و معاصر درباره معلم به مناسبت روز معلم
شعر درباره معلم در ادبیات فارسی بسیار است. ما ایرانیها از دیرباز تا امروز قدردان معلمان و مربیانمان بودیم. این قدردانی به خوبی در ادبیات نشسته است. بیایید زیباترین اشعار روز معلم را با هم بخوانیم با زیسان همراه باشید.
زیباترین شعرها درباره معلمسعی نابرده در این راه به جایی نرسی
مزد اگر میطلبی طاعت استاد ببر
روز مرگم نفسی وعده دیدار بده
وان گهم تا به لحد فارغ و آزاد ببر
-حافظ-
***
گر کسی را رغبت دانش بود گو دم مزن
زانکه من دم درکشیدم تا به دانایی زدم
-سعدی-
***
همه شوخی و دلبری
جفا و ناز و عتاب و ستمگری آموخت
غلام آن لب ضحاک و چشم فتانم
که کید سحر به ضحاک و سامری آموخت
تو بت چرا به معلم روی که بتگر چین
به چین زلف تو آید به بتگری آموخت
هزار بلبل دستان سرای عاشق را
بباید از تو سخن گفتن دری آموخت
برفت رونق بازار آفتاب و قمر
از آن که ره به دکان تو مشتری آموخت
همه قبیله من عالمان دین بودند
مرا معلم عشق تو شاعری آموخت
مرا به شاعری آموخت روزگار آن گه
که چشم مست تو دیدم که ساحری آموخت
-سعدی-
***
ز بوسیدنیهای
این روزگار
یکیشان بود
دست آموزگار
-شهریار-
***
پادشاهی پسر به مکتب داد
لوح سیمینش بر کنار نهاد
بر سر لوح او نبشته به زر
جور استاد به ز مهر پدر
-سعدی-
بیشتر بخوانید تبریک روز معلم به همکار با ۴۰ متن ادبی، زیبا و رسمی پیام تبریک روز معلم ۱۴۰۳ | زیباترین و بااحساسترین جملات روز معلم، مربی و استاد + عکس تبریک روز معلم
***
گفت استاد: مبر درس از یاد
یاد باد آن چه مرا گفت استاد
یاد باد آن که مرا یاد آموخت
آدمی نان خورد از دولت یاد
هیچ یادم نرود این معنی
که مرا مادر من، نادان زاد
پدرم نیز چو استادم دید
گشت از تربیت من آزاد
پس مرا منت از استاد بود
که به تعلیم من اُستاد اِستاد
هر چه میدانست آموخت مرا
غیر یک اصل که نا گفته نهاد:
قدر استاد نکو دانستن
حیف استاد به من یاد نداد
-ایرج میرزا-
***
حروف درس الفبای ما معلم بود
تمام صحبت ما یک صدا معلم بود
به روی تختهی چوبی همیشه بی پایان
شروع نام خدابود، تا معلم بود
نگاه روشن دنیای کودکی هایم
به خشم و بوسهی مادر ؤ یامعلم بود
خدا به وسعت ایمان به شکل هر واژه
ؤ جمله جملهی ایثار، با معلم بود
قسم به نام پیام آوران آگاهی
تمام درد بشر را دوا معلم بود
شکوه صبر وصلابت چو کوه میبارید
سه تیغ مهر ؤ سنگ بلا معلم بود
به دشتهای پر ازغنچههای پراحساس
گلی شکفته به نام وفا، معلم بود
به هیچ زندگی و پوچ مرگ، معنا داد
تمام بود و نبود شما معلم بود
به وقت گوش نهادن نشسته شاگردیم
در اوج خستگیش هم به پا معلم بود
هنوز پرسش بی پاسخی که میخواند
معلم عشق خدا یا خدا معلم بود؟
***
از تو گفتن کار یک دلداده است
قلب تو قلبی سفید و ساده است
هر چه میدانم تو یادم دادهای
پند هایت پاک و فوق العاده است
از معلم شعر گفتن ساده نیست.
چون معلم آدمی آزاده است
دست پاکش معنی مردانگیست
سر به مهر و بر سر سجاده است
گفته بودم پیش از این یکبار من
قلب تو قلبی سفید و ساده است
محمد شکری فرد
***
صدایت نغمهای ازباغ فردوس معلمای طنین هستی من
تویی سرچشمهی ارامش وعلم معلمای فروغ دیدهی من
وجودت شمع سوزان زمانه معلم اسوهی ازادی من
ببوسم دستهای مهربانت معلم خاک پایت سرمهی من
گرفتی دستهایم صادقانه مرابردی به اوج عاشقانه معلم روشنای تاری من
دعایم تاابد بدرقهی توست معلم رهنمای اکی من
تلاشت رانخواهم برد ازیادمعلم یادتوهمراست بامن
مریم شکیبا
***
دوباره آمده روز معلم
گلی در حیطهی تعلیم خادم
معلم وارث پیغمبران است
مقامش خارج از وصف وبیان است
به امر تربیت کوشاترین است
تعلم خاتم و او، چون نگین است
به از مهر پدر جور معلم
بباید گشت بر دور معلم
بود همچون پدر بر دانش آموز
به فکر اوست همواره شب و روز
معلم، چون ستاره در زمین است
چراغ رهنما، حبل المتین است
معلم، روز تو بر تو مبارک
نگهدارت بود رب تبارک
اسماعیل تقوایی
***
سپاسگزار معلمی هستم که
اندیشیدن را به من آموخت
نه اندیشهها را …
***
آموزش عشقم از همین مکتب توست
اندوختهی سوادم از این لب توست
گفتم که مریضم و بیا بستر من.
چون عامل دردم این غم و این تب توست
***
تبریک روز معلم به همکار را نیز ببینید
tags # شعر سایر اخبار اسرار تکامل آلت جنسی؛ رابطه جنسی انسانهای اولیه مثل گوریلها بود؟ (تصاویر) «زو»؛ گاو عقیم و غولپیکری که توسط انسانها به وجود آمد! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی میشوند (تصاویر) کشف پرنده عجیبی که سمت راست بدنش نر است و سمت چپش ماده!